پيام دوستان
+
روز اول عيد ....
منم همراه ابرهاي بهاري بودم ...
گاهي طوفاني
گاهي گريان
گاه ساکت ومغرور
انديشه نگار
04/1/6
+
جز گِردِ دلم گشت نداند غم تو
در بُلعجبي هم به تو ماند غم تو
سنايي

پيام رهايي
04/1/5
+
گل سرخم چرا پژمرده حالي؟
بيا قسمت كنيم دردي كه داري
بيا قسمت كنيم، بيشش به من ده
كه تو کوچک دلي، طاقت نداري
بابا طاهر

پيام رهايي
04/1/5
+ چند روايت براي علت ناميدن باباطاهر به عريان وجود داره. گفتهاند که روزي باباطاهر از مقابل مدرسهاي عبور ميکرده و از چند جوان که اونجا بوده پرسيده که شما شب و روز تو مدرسه چيکار ميکنيد؟ جوانان در پاسخ گفتند که رياضت بسيار ميکِشيم و براي تمسخر ادامه ميدن که مثلا شب، يخ حوض رو ميشکنيم و درون اون ميريم.
باباطاهر هم شب ميره و يخ اون حوض رو ميشکنه و وارد اون حوض ميشه و خدا براي خلوص کارش سرما رو از بدنش ميگيره و تا شعاع 10 يا 100 متري هرجايي که رد ميشده يخها از گرماي وجودش ذوب ميشدند و به علت عدم احساس سرما عريان بوده
+
سلام دوستان
سال نوتون مبارک@};-
چه باحال اومدم تو پارسي ديدم اسمم تو برگزيدگانه
هعي پارسي يادت بخير:)
چرا تاريخ و نوشته 100/01/14 اين چه وضعشه مسئولين رسيدگي کنن:)
طاووس زيباترين
04/1/5
+
بخط آفتابــ

سايه سادات ツ
04/1/5

+
بايرام يئلي چارداخلاري ييخاندا
*نوروز گولي* قار چيچگي چيخاندا
آغ بولوتلار کوينکلرين سيخاندا
بيزدن ده بير ياد ايليه ن ساغ اولسون
دردلريميز قوي ديکلسون داغ اولسون
*استاد شهـ ـريار*
++++++
اين گل اواخر اسفند و دم دماي بهار در مياد لابلاي برفا توي کوهستان
ما بهش ميگيم *نـوروز گولي* يا همون گل نوروز
که نويد آمدن بهار رو ميده:)

سايه سادات ツ
04/1/5

ترجمه منظوم شعر استاد: چون چارتاق را فِکنَد باد نوبهار/نوروزگُلي و قارچيچگي گردد آشکار/بفشارد ابر پيرهن خود به مَرغزار
+
[تلگرام]
دکتر الهي قمشه اي:
.
دعوا کن ، ولي با کاغذت ، اگر از کسي ناراحتي يک کاغذ بردار و يک مداد هر چه خواستي به او بگويي روي کاغذ بنويس خواستي هم داد بکشي ، تنها سايز کلماتت را بزرگ کن نه صدايت را . آرام که شدي برگرد و کاغذت را نگاه کن. آنوقت خودت قضاوت کن . حالا ميتواني تمام خشم نوشته هايت را با پاک کن عزيزت پاک کني . دلي را هم نشکانده اي و وجدانت را هم نيازرده اي ...
خرجش همان مداد و پاک کن بود، نه بغض و پشيماني .
گاهي ميتوان از کوره خشم پخته تر بيرون آمد....
هما بانو
03/12/17
+
[تلگرام]
+
در قابِ پائـ ـيز،
در اين روزهاي *بَرگآلود*،
بيش از هر زمان
در من *مُـنـ ـتشِـر* شـدهاي...
از چشـمهايم ميچـ ـکي
و در لبهايم ذخيـره ميشَـوي
براي روزِ *مَبـادا*...
.
.
آفتابـ

اودسان
03/12/9

اودسان
03/12/9
اودسان
03/12/9
+
نمـي دانم *شــب ها*
من *شاعــر* مي شــوم
و تــو را *غــزل بــاران* مي کنــم
يا تــو *بهانـــه* مي شوي
و من
غزل غزل *مي بـــارم*!

اودسان
03/12/9

19 فرد دیگر
101 فرد دیگر
+
[تلگرام]
+
من سالـ ـهاست که *نيستـ ـم*!
نيستم که بدانم
تمام هستي
شما را فَريـاد ميزند
چه بيچـ ـاره من
که خويش را
از اين همه حضـور
*دَريـغ* کردهام
آقا جان...
.
.
آفتابــ:(

اودسان
03/12/9
